فیلم های پلیسی
بهترین فیلم های پلیسی تاریخ سینما
مطالب پر بازدید
بهترین فیلم های پلیسی
لازم نیست عشق فیلم باشین تا از تماشای فیلم های پلیسی لذت ببرین، چون این فیلم های پلیسی معروف به خودی خود ریشه تو روحیه حقیقت طلبی انسان ها دارن، به همین خاطر فرقی نمی کنه که بهترین فیلم های پلیسی تو چه سبکی ساخته بشن.
در هر صورت فیلم های پلیسی با صحنه های اکشن، خشونت، شخصیت های جذاب، توطئه ها و معماهای جالب و هیجان انگیز نه تنها بین اهالی سینما بلکه در بین مردم عادی هم پرطرفدار و محبوب هستن، خصوصا فیلم های پلیسی ای که از خلاقیت و نوآوری برخوردار باشن. این قاعده عملا تو همه فرهنگ ها وجود داره؛ چون روحیه حقیقت طلبی ریشه تو ذات و سرشت آدمی داره و همه آدما دوست دارن با کشف مسائل پنهان و آگاه شدن از حقیقت، حس ماجراجویی ذاتی شون رو ارضا کنن.
بهترین فیلم های پلیسی معمایی
به طور کلی تمامی هنرها، علوم و حتی همه ادیان ذاتا برای یافتن حقیقت بسط و گسترش پیدا کردن، اصلا بزرگترین چالش زندگی انسان، پیدا کردن حقیقته، به همین خاطر هر چیزی که بتونه به اندازه سر سوزنی روحیه حقیقت طلبی انسان ها رو ارضا کنه؛ براشون جذاب و دوست داشتنیه. اون چیزی که تو داستان های پلیسی هم اتفاق میفته؛ دقیقا همینه؛ فرقی نمی کنه تو ژانر معمایی کلاسیک باشه یا پلیس رفاقتی، داستان فیلم یه نئوآر کارآگاهی باشه یا در مورد ردیابی یه قاتل زنجیره ای خطرناک، مهم فقط پیدا کردن علت ارتکاب جنایته.
شاید به همین خاطر که حتی اگه بدونیم قاتل کیه تا نفهمیم چرا به این کار دست زده، انگار یه حلقه گمشده یا یه قطعه ناقص داریم که باید بذاریمش سرجاش. نکته جالب ماجرا اینجاست که تو تمام مراحل جست و جو این حلقه گمشده باعث ایجاد کشش و جذابیت فیلم میشه؛ ولی وقتی که همه چیز آشکار میشه و پرده ها میفته؛ جذابیت و هیجان فیلم به اوج خودش می رسه و لحظه درک حقیقت، لذت بخش ترین تجربه تو هنگام دیدن یه فیلم پلیسی محسوب میشه.
فیلم های پلیسی جدید
هالیوود تقریبا از 110 سال پیش فیلم های پلیسی زیادی تولید کرده که محبوبیت این فیلم ها نشون میده، مردم به خوبی تونستن با اونها ارتباط برقرار کنن و از دیدنشون لذت ببرن. فیلم های پلیسی در اصل زیر ژانر فیلم های اکشن هستن که توشون گاهی آثار کمدی اکشن هم دیده میشه. اما برترین فیلم های پلیسی، آثار کلاسیکی هستن که اکشن هیجان انگیز یا حتی اکشن جنایی با تم وحشت رو دنبال می کنن.
برای آشنایی بیشتر در ادامه به برخی از بهترین فیلم های پلیسی که نه تنها مورد توجه منتقدان قرار گرفتن بلکه در بین طرفدارای این ژانر هم خیلی پرطرفدارن، اشاره می کنیم:
فیلم جان سخت ( Die Hard)
با وجود این که تقریبا 30 سال از تولید این فیلم متفاوت اما تاثیرگذار می گذره، داستان این فیلم هنوز اونقدر هیجان انگیزه که نه تنها بروس ویلیس را به یه ستاره بزرگ تبدیل کرده بلکه خیلی از فیلمسازا تا خود امروز در حال تاثیر گرفتن و دنبال کردن این شیوه از فیلم سازی هستن.
جان سخت داستان یه افسر پلیس نیویورکی به نام مک کلین که همیشه در زمان نامناسب در مکان نامناسب پیداش میشه. بعد از این که هانس گروبر، مغز متفکر جنایتکارا یه ساختمان اداری کامل رو گروگان می گیره، مک کلین که همسرش هم جزء گروگان هاست؛ وارد ماجرا میشه. البته اون چیزی که این فیلم را به یاد موندنی و متفاوت می سازه؛ دیالوگ ها و سکانس های خارق العادشه که با وجود صحنه های اکشن، جان سخت را به یه فیلم به یاد موندنی تبدیل کرده.
فیلم فارگو ( Fargo)
فارگو به کارگردانی جوئل کوئن یه فیلم تمام عیار تو ژانر پلیسیه، اصلا وقتی صحبت از فیلم های پلیسی میشه، کمتر فیلمی می تونه مثل فارگو همه ویژگی های یه اثر فوق العاده از طنز و خشونت گرفته تا تعلیق و ترس رو با هم داشته باشه.
این فیلم با وجود آنکه محصول سال 1996 میلادیه، به قدری اثر گذاره که تقریبا هنوز می تونه همه سلایق رو راضی کنه. فیلم نامه این فیلم فوق العاده که برنده اسکار بهترین فیلم نامه اصلی شده بر اساس جنایتی واقعی نوشته شده که در سال 1987 در مینه سوتا رخ داده و در مورد یه رئیس پلیس خانم که بر روی جنایاتی که کنار جاده رخ میده، تحقیق می کنه.
فیلم فراری ( The Fugitive )
فیلم فراری به کارگردانی اندور دیویس از جمله فیلم هاییه که تو زمان خودش سروصدای زیادی به پا کرد. چون از یه طرف داستان اکشن و معمایی فیلم به قدری پر رمز و راز و جذاب بود که به راحتی تونست یه اثر سینمایی محکم رو شکل بده و از طرف دیگه نقش آفرینی فوق العاده بازیگران این فیلم به قدری تاثیر گذار و فراموش نشدنیه که با گذشت سی سال، هنوز ارزش دیدن و لذت بردن رو داره.
داستان این فیلم در مورد دکتر ریچارد کمبل که همسرش توسط مردی که یکی از دستاش مصنوعیه، به قتل می رسه. کاراگاه هایی که روی این پرونده کار می کنن، کمبل رو به عنوان قاتل همسرش دستگیر می کنن که اون بعد از مجاکمه به اعدام محکوم میشه. اما کمبل در جریان انتقالش به زندان به همراه چند زندانی دیگه فرار می کنه و پس از تغییر چهره، تصمیم می گیره تا قاتل همسرش رو پیدا کنه. ولی در جریان این تعقیب و گریزها، اتفاقات هیجان انگیزی رخ میده که این فیلم رو به یه اثر به یاد ماندنی و زیبا تبدیل می کنه.
فیلم پلیس بورلی هیلز ( Beverly Hills Cop)
قطعا فیلمی که تونست ادی مورفی رو به یه سوپر استار تبدیل کنه، اثر منحصر بفرد مارتین برست کارگردان امریکائیه. شاید به نظر خیلیا این فیلم بیشتر یه اثر کمدی باشه تا یه فیلم اکشن، ولی مورفی تو این فیلم به عنوان یه پلیس باهوشه که برای حل راز قتل بهترین دوستش از دیترویت به کالیفرنیا سفر می کنه و به دنبال یه قاتل می گرده. این فیلم پلیسی پرانرژی و سرگرم کننده به عنوان یکی از موفق ترین و پرفروش ترین فیلم ها، ارزش دیدن و لذت بردن رو داره.
فیلم سکوت بره ها ( The Silence of the Lambs )
اگه این فیلم فوق العاده زیبا رو ندیده باشین؛ حتما در موردش شنیدین. این اثر منحصر بفرد که با اقتباس از رمان بسیار زیبای Hannibal Lecter ساخته شده در مورد یه دکتر دیوانه ست که از کشتن بیماراش لذت می بره؛ به همین خاطر تو یه سلول انفرادی با بالاترین اقدامات امنیتی زندانیه. تو این بین مامور اف بی آی به نام کلاریس تصمیم می گیره تا با اون مصاحبه ای انجام بده تا بتونه یه قاتل سریالی دیگه رو دستگیر کنه.
شخصیت هانیبال لکتر با نقش آفرینی استادانه آنتونی هاپکینز در رتبه بندی بنیاد فیلم امریکا در رتبه نخست بهترین شرورهای تاریخ سینما قرار داره و این فیلم زیبا در سال 2011 به دلیل اهمیت فرهنگی، تاریخی و زیبایی شناسی در فهرست ملی این کشور ثبت شد. پس اگه این فیلم زیبا رو ندیدین، فرصت رو از دست ندین و حتما این اثر خارق العاده جاناتان دمی رو ببینین.
فیلم بلوک 16 ( Blocks 16 )
در سال 2006 ریچارد دونر زندگی یه کاراگاره پلیس از دور خارج شده رو به نمایش میذاره که باید شاهدی به نام ادی بنکر رو از بازداشتگاه محلی تا ساختمان دادگاه در 16 بلوک دورتر همراهی کنه تا در ساعت 10 صبح در مورد یه پرونده فساد پلیس در برابر هیات منصفه شهادت بده. البته اون چیزی که این فیلم رو فراموش نشدنی می سازه؛ اینه که جک مازلی در طول راه متوجه میشه که ادی قراره در مورد همکاران اون شهادت بده و کل پلیس نیویورک خواهان مرگش هستن.
انتخاب بین وفاداری به همکارا و یا محافظت از شاهد نه تنها چالش بزرگ مازلی محسوب میشه که به خاطر بازی زیبای بروس ویلیس و تاثیرگذاری فوق العاه این فیلم، تماشاگر هم به خوبی درگیر صحنه ها و کشمش های درونی نقش اول فیلم میشه.
فیلم هفت ( Se7en )
دیوید فینچر کارگردان فیلم هفت با نگاهی کلی به جامعه، قاتلی بی رحم رو با همه ضعف ها و عادت های زشتش به نمایش در میاره که در کنار سکانس های نهایی نفس گیر و به یاد ماندنیش این فیلم رو به یه درام پلیسی - جنایی فوق العاده تبدیل می کنه. تو فیلم هفت، قاتل از هفت گناه مرگبار به شکل یه اثر هنری و دلیل جنایات خودش استفاده می کنه.
این فیلم که به نوعی پیچیده ترین، عجیب ترین، گیج کننده ترین و تا حدی تراژیک ترین فیلم تاریخ سینما به شمار میاد؛ با یه کاراگاه تازه کار شروع میشه که به تازگی وارد زندگی شهری شده. شریک کاری و همکارش که مسن تر از اونه در آستانه بازنشستگیه. البته زمانی زندگی شخصی و حرفه ای این دو کاراگاه دچار چالش میشه که کار روی پرونده وحشتناک یه قاتل که از هفت گناه مرگبار به عنوان الهام کشتن استفاده می کنه رو شروع می کنن.
فیلم آخرین گشت (End of Watch)
فیلم آخرین گشت با اختلاف یکی از بهترین ژانرهای پلیسیه که به دلیل واقع گرایی و دقت بالا مورد ستایش منتقدین قرار گرفته. دیوید آیر که این فیلم رو در سال 2012 میلادی ساخته، هنگام ساختن فیلم نظرش این بود که فیلم پلیسی ای بسازه که به جای داستان های معمولی در مورد فساد، بر دوستی بین همکارا و کارهای صادقانه پلیس تمرکز داشته باشه.
قطعا فروش 55 میلیون دلاری این فیلم تو گیشه نشون میده که آیر به زیبایی از عهده ساخت چنین ایده ای بر اومده. داستان فیلم آخرین گشت درباره دو پلیس مسئولیت پذیر تو شهر لس انجلس که وظیفه گشت زنی تو منطقه جنوبی این شهر که به عنوان محل اسکان خلافکارای خطرناک شناخته میشه؛ رو دارن. درسته که داستان در مورد گشت های روزانه این دو نیروی پلیسه، ولی اونا هر روز با اتفاقات ریز و درشتی مواجه میشن که گاهی مهم نیستن و گاهی هم خیلی خطرناک و مهیجن.
فیلم رفتگان (The Departed)
نمیشه از فیلم های پلیسی صحبت کنیم و در مورد شاهکار مارتین اسکورسیزی یعنی فیلم رفتگان با بازی زیبای لئوناردو دی کاپریو چیزی نگیم. این فیلم با بازی فوق العاده ستاره های سینمایی، موسیقی متن درخشان، کارگردانی منحصر بفرد و فیلم نامه استثنایی نه تنها فروش 300 میلیون دلاری رو تو گیشه تجربه کرد؛ بلکه برنده چهار جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم نامه اقتباسی و بهترین تدوین شد.
مارجرای این فیلم که تو بوستون اتفاق می افته در مورد یه افسر پلیسه که مجبور میشه؛ به عنوان پلیس مخفی با خلافکارها همکاری کنه، نکته متفاوت و جذاب این فیلم، اینه که همزمان خلافکارها هم یکی از اعضای خودشون رو به آکادمی پلیس میفرستن تا براشون جاسوسی کنه. نقطه عطف فیلم اونجاست که هر کدوم از طرفین متوجه میشن که یه جاسوس تو تشکیلاتشون دارن و تلاش برای پیدا کردن جاسوس، شروع ماجراهای جذاب فیلمه.
فیلم سرپیکو (Serpico)
سیدنی لومت با ساختن فیلم سرپیکو (Serpico) در سال 1973 به نوعی انقلابی تو ژانر پلیسی اکشن ایجاد کرد، خصوصا بازی فوق العاده آل پایچینو که به خوبی تونست قصه مردی رو به تصویر بکشه که در فضایی کاملا آلوده و فاسد، همواره تلاش می کنه تا کار دست رو انجام بده. نگاهی جدید این کارگردان امریکایی نسبت به پلیس ها و مجموعه اجرایی قانون باعث شد تا این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلم نامه اقتباسی بشه.
داستان این فیلم درباره قصه واقعی یه مامور خوب به نام فرانک سرپیکو ( Frank Serpico ) و مبارزاتش با فساد موجود تو اداره پلیس نیویورک سیتیه. سرپیکو که به عنوان یه پلیس تازه کار رویای کاراگاه شدن رو تو سر داره، وارد دایره جنایی میشه که این موضوع شروع زندگی پرپیچ و خم این افسر پلیس جوان اما پرانرژی رو رقم می زنه که شخصیت صادق و عدالت خواهش با محیط فاسدی که توش زندگی می کرد، ناسازگار بود. به همین خاطر اون مجبوره با فساد درون سازمانی مقابله کنه و پرونده رشوه خواری افراد پلیس رو پیگیری کنه که حوادث فیلم رو رقم می زنه.
دلایل جذابیت کاراگاه ها در فیلم های پلیسی
البته جذابیت فیلم های پلیسی تنها به خاطر شخصیت های پیچیده و منفی سناریوها نیست و بیشتر وقتا کاراگاه داستان که کاملا به کار خودش مسلطه، بیشتر از شخصیت های دیگه داستان به دل می شینه. آدم زبر و زرنگی که برای رسیدن به هدفش هر کاری می کنه و از توجه به هیچ چیز جزئی و بی ارزشی غافل نمیشه. افرادی که با وجود هوشمندی کمی شوخ طبعی هم دارن. این بخش از شخصیت این جور افراده که تماشاچی رو به سمت خودش جلب می کنه و باعث همزاد پنداری میشه. قهرمانی که حس های ناشناخته ای رو تو وجود بیننده بیدار می کنه و به نوعی اون رو به چالش می کشونه. چون بیننده پا به پای شخصیت اصلی داستان سعی می کنه؛ همه نکات ریز و درشت رو ببینه و با استفاده از شم پلیسی، گره های فیلم رو باز کنه.
چه جوری میشه شم پلیسی مون رو تقویت کنیم؟
قطعا هیچ کاراگاهی از روز اول پلیس آفریده نشده، بلکه اون هم یه انسان معمولی بوده عین بقیه انسان ها، فقط به خاطر شرایط یا علاقه شخصی، تونسته به مرور مهارت هایی کسب کنه که از اون یه پلیس یا یه کاراگاه موفق بسازه. البته این روزها این امکانات و شرایط تقریبا برای همه وجود داره و افراد می تونن با بازی تو اتاق های فرار ترسناک، معمایی و پلیسی خودشون و مهارت هاشون رو تقویت کنن.
با توجه به این که بازی اسکیپ روم یه ماجراجویی فکری و فیزیکی محسوب میشه، قطعا خیلی بیشتر از دیدن فیلم های پلیسی و خوندن کتاب های معمایی جذابه. چون دیگه لازم نیست از قوه تخیلتون استفاده کنین و با همزاد پنداری، در کنار قهرمان داستان لحظه به لحظه به سرنخ ها توجه کنین و از دیدن چیزهایی که می بینین و شنیدن صحبت هایی که میشنوین، پرده از راز یه جنایت بردارین.
کدوم اتاق فرار مناسب تره؟
درسته که بازی اتاق فرار برای تقویت شم پلیسی مناسبه ولی اگه می خواین خیلی زود به یه نتیجه عالی برسین؛ بهتره همون اول کار یکم به خودتون سخت بگیرین و مغزتون رو با چالش ها و معماهایی روبرو کنین که ذهنتون رو درگیر کنه، برای این کار پیشنهاد میشه به سراغ مجموعه هایی مثل انیگما برین که همه اتاق های فرارش نه تنها سناریوهای جذابی دارن؛ بلکه معماهای هر اتاق هم کاملا در راستای موضوع و در ارتباط با سناریوی داستانه.
مثلا یکی از مهم ترین جذابیت های اتاق فرار قتل مرموز مجموعه انیگما اینه که بازیکن هر لحظه با یه چالش یا معمایی روبرو میشه که حل کردنش می تونه برای رسیدن به جواب نهایی داستان کمک کننده باشه. بر اساس سناریوی این اتاق فرار پلیسی، بازیکنا باید مثل یه کاراگاره خبره و زبردست، قاتل زنجیره ای قتل های شهر لندن رو پیدا کنن.
قاتلی که تونسته تا حالا 11 نفر رو بکشه و هیچ سرنخی از خودش به جا نذاره. ناتوانی پلیس برای پیدا کردن قاتل، همه شهر رو دچار ترس کرده و عملا لندن تو بهت و حیرت فرو رفته. با این وجود یکی از بهترین کاراگاه های لندن بالاخره تونسته تا حدی به قاتل نزدیک بشه و به چهار نفر مظنون میشه که در کمال ناباوری خودش هم کشته میشه. تو چنین شرایطی پرونده قتل پیچیده تر از قبل، منتظر ورود کاراگاه کهنه کاریه که باید بیاد و پرده از راز جنایت یه قاتل زنجیره ای برداره.
این سناریو که از پیچیدگی ها و رمز و رازهای زیادی برخورداره؛ می تونه هر ذهنی رو حسابی درگیر کنه؛ البته تنها سناریوی این اتاق فرار قسمت هیجان انگیز ماجرا نیست و تقابل ذهن شما با ذهن یه قاتل زنجیریه ایه که می تونه جذابیت بازی را زیاد کنه. چون شما باید خودتون رو جای قاتلی بذارین که برای همه چیز برنامه ریزی دقیق داره و همیشه یه قدم جلوتر از شماست.
منبع: اتاق فرار انیگما
میزان محبوبیت (4)
به این مقاله امتیاز دهید
مطالب پر بازدید
فرم ارسال نظر